پرسشنامه نگرش(های غلط) به عشق
کیفیت حضور در رابطۀ عاشقانه نقش چشمگیری در سلامتی افراد دارد. از یک سو، سلامت جسمی و روانی فرد با حضور در یک رابطۀ عاشقانۀ سالم بهبود مییابد و از سوی دیگر، یک رابطۀ عاشقانۀ ناسالم میتواند به بستری برای آسیبهای گوناگون روانی و جسمی برای او تبدیل شود. خشونت در رابطۀ عاشقانه، که به هر نوع خشونت جسمی، هیجانی/روانشناختی و جنسی اشاره دارد که ممکن است در یک رابطۀ عاشقانه از سوی شریک عاطفی برای فرد ایجاد شود، از مهمترین آسیبهای یک رابطۀ عاشقانۀ ناسالم به شمار میرود. آمارها نشان میدهد که 10 تا 71 درصد از زنان و حدود یک پنجم از مردان دستکم یک بار خشونت در رابطۀ عاشقانه را تجربه میکنند و این آمار همچنان در حال رشد است. در چنین شرایطی، شناخت صحیح سازوکارهای روانشناختی و اجتماعی مؤثر در میزان شیوع این خشونت، به موضوعی مهم برای پژوهش در علوم اجتماعی تبدیل شده است.
میزان رشدیافتگی باورهای فرد در مورد عشق رمانتیک، به عنوان هستۀ اصلی رابطۀ عاشقانه، یکی از مهمترین عوامل تعیینکننده در کیفیت آن رابطه و احتمال تجربۀ خشونت در آن است. اینکه فرد چه تعریفی از عشق رمانتیک داشته باشد، شکلدهندۀ انتظارات او از یک رابطۀ عاشقانه است و این انتظارات، در تعیین مواردی مهم نظیر ملاکهای انتخاب شریک عاطفی و اصول رفتاری مرتبط با نحوۀ تعامل با او، نقشی تعیینکننده دارند. شرایط اجتماعی و فرهنگی که فرد در آن زیسته است، مجموعهای از باورها به نام «اندوختههای تفسیری» را میسازند که بر این اصول رفتاری تأثیر میگذارند. اندوختههای تفسیری مجموعهای از باورهای اجتماعی مشترک دربارۀ ماهیت عشق هستند که بر تعریف افراد از عشق رمانتیک و انتظارات آنها از رابطۀ عاشقانه تأثیرگذارند. این اندوختهها غالباً متعدد، متنوع و متناقض هستند و میتوانند فرد را با تعارضات گوناگونی روبرو کنند و بهزیستی و کیفیت رابطۀ عاشقانۀ او را تحت تأثیر قرار دهند. برای مثال، غالباً از مردان انتظار میرود که در رابطۀ عاشقانۀ خود هم قاطع و مسلط باشند و هم در عشقورزی با لطافت و مهربانی رفتار کنند که طبعاً وجود توأمان این انتظارات تعارضآمیز است. با این حال، اندوختهها میتوانند متناقض نباشند و شامل برخی باورهای منسجم اما رشدنایافته باشند. منظور از باورهای رشدنایافته، باورهایی کلیشهای است که لزوماً از شواهد تجربی برخوردار نیستند؛ اما میتوانند بر رفتار افراد تأثیرگذار باشند.
بخش مهمی از باورهای رشدنایافته در مورد عشق رمانتیک، با نوعی شور و هیجان غیرقابل کنترل همراه است که میتواند باعث شود فرد رفتارها یا عقاید مخرب شریک عاطفی خود را توجیه کند (ماسانت و همکاران، 2016؛ لارا و گومز-اروتیا، 2021). این رفتارها یا عقاید میتوانند شامل دخالت در نحوۀ تعامل شریک عاطفی با دیگران به ویژه جنس مخالف، غیرتورزیهای نامتناسب به او، رفتارهای پرخاشگرانه یا حتی باور به عقایدی نظیر این باشند: «اینکه شریک عاطفیام را تعقیب کنم، نشانۀ عشق من به او است» (لیپمن، 2018). در چنین موقعیتهایی، فرد این رفتارهای مخرب را با تسامح و خوشبینی نشانهای از شور و هیجان بالای شریک عاطفی تلقی میکند، در حالی که اگر همین رفتارها را از هر شخص دیگری در رابطهای دیگر میدید، پرخاشگرانه قلمداد میکرد.
وانیر و اوسالیوان (2016) بین اعتقاد به برخی باورهای رشدنایافته در مورد عشق رمانتیک و کیفیت رابطۀ عاشقانه ارتباط پیدا کردهاند. آنها معتقدند هرچه افراد رابطۀ عاشقانۀ خود را آرمانیتر ببینند، احساس رضایت بیشتری از آن رابطه پیدا میکنند. استفورد و مرولا نیز با مطالعۀ روابط از راه دور، میان این دو متغیر به ارتباط مثبت معنادار دست پیدا کردهاند. میلر و همکاران (2006) در یک پژوهش طولی 13 ساله، دریافتند که داشتن تصوری آرمانی از شریک عاطفی، که آنها خیالات مثبت مینامیدند، به افزایش کیفیت و دوام رابطۀ عاشقانه میانجامد. در عین حال، بین این تصویر آرمانیشده از رابطۀ عاشقانه که گاهی با عنوان صمیمیت خیالی نیز شناخته میشود، با تمایل بیشتر به پذیرفتن رفتارهای خشونتآمیز شریک عاطفی ارتباط پررنگی پیدا شده است.
پرسشنامه زیر، که به پرسشنامهی باورهای رشدنایافته درباره عشق مشهور است و در ایران نیز استاندارد شده است، میزان پایبندی به این باورها را نشان میدهد.
با انتخاب یکی از گزینههای 1(کمترین) تا 5(بیشترین)، میزان موافقتتان با هر مورد را تعیین کنید و بعد از ثبت پاسخها، به توضیحات آقای دکتر صادق فلاح درباره نمرهتان گوش دهید.
پایان زمان