چطور شانس موفقیت در ازدواج دوم را افزایش دهیم؟
بسیاری از افراد برای جبران تلخی و ناکامی شکست در ازدواج اول و با امید به ایجاد رابطه ای پایدار و موفق برای بار دوم اقدام به ازدواج میکنند. این درحالی است که آمارهای به دست آمده را نشان میدهند که اگر برخی اقدامات را انجام دهند، ممکن است با احتمال شکست بیشتری برای ازدواج دوم مواجه باشند. پژوهش های مختلفی نرخ شکست در ازدواج دوم را به طور میانگین بیش از شکست در ازدواج اول ارزیابی کرده اند. گرچه آماری در این باره در کشورما در دسترس نیست، اما براساس اطلاعات موجود از سرشماری در برخی نقاط دنیا نظیر کشور امریکا، نرخ طلاق برای ازدواج دوم بیش از %60 است. این درحالی است که نرخ طلاق برای ازدواج اول چیزی حدود %50 برآورد میشود. این یعنی نرخ طلاق در ازدواج دوم بیشتر از ازدواج اول است.
چرا ازدواج دوم بیشتر با شکست مواجه میشود؟
شکست در ازدواج دوم میتواند به علل مختلفی مربوط باشد. یکی از دلایل ممکن است این باشد که دو طرف، فرزندانی از ازدواج اول خود داشته باشند و این فرزندان نتوانند خواهر یا برادر و مادر یا پدر ناتنی خود را بپذیرند و مدام با آنها به مشکل بخورند. از طرفی مردان و زنانی که از یکدیگر جدا شدهاند، سعی میکنند با ازدواج مجددشان به یکدیگر نشان دهند که لیاقت کافی برای شروع زندگی تازه را دارند.به طورکلی مشکلات و استرسهای زیادی با ازدواج مجدد همراه است. برای مدیریت و مقابله با مشکلات، زن و مرد باید به یکدیگر اطمینان کافی داشته باشند و برای ایجاد صمیمیت بیشتر تلاش کنند. گاهی اوقات افراد از نظر روانی در شرایط نامساعدی بعد از طلاق هستند. مثلاً ممکن است گرفتار افسردگی بعد از طلاق شده باشند. در این شرایط، رفتن به سراغ ازدواج دوم بدون حل و فصل مسائل گذشته، می تواند فرد را با مشکلات زیادی روبرو کند.
در ادامه، به برخی نکات اشاره میکنیم که فکر میکنیم توجه به آنها میتواند کمک کند تا ازدواج دوم نه تنها به شکست دیگری منجر نشود، بلکه دریچهای تازه و نقطه عطفی درخشان در زندگی فرد ایجاد کند.
- مشکلات و مسائل مربوط به ازدواج اول را با خود به ازدواج دوم نبرید.
وقتی افراد برای بار دوم ازدواج میکنند، اغلب الگوهای ناسالم رابطه و مسائلی را که در ازدواج اول داشتهاند با خود به ازدواج دوم میبرند که میتواند رابطهی جدیدشان را دچار مشکل کند. گاهی اوقات این کار باعث میشود که زوجها بدون اینکه واقعاً یکدیگر را بشناسند، عجولانه تصمیم بگیرند و با هم ازدواج کنند. برای مثال اگر همسر سابقتان در آن رابطه به شما خیانت کرده باشد و شما قبل از کنار آمدن با آسیبی که این مسئله به روان تان زده به سراغ ازدواج دوم رفته باشید، ممکن است این رابطه بیش از حد شکاک شوید و به شریکزندگی جدید خود نتوانید اعتماد کنید. شریکزندگی جدید شما ممکن است فردی متعهد و وفادار باشد اما چون مسائل رابطهی قبلی برای شما حل نشده باقی ماندهاند، همسر جدید خود را شبیه همسر سابقتان میبینید! حتی زمانی که هیچ شباهتی بین این دو نفر در این زمینه نیست.
این یک مسئلهی بسیار مهم است و ممکن است بر تمام ابعاد رابطه تأثیر بگذارد. اگر شما هم احساس میکنید که مسائل ازدواج اول را با خود به ازدواج دوم بردهاید و از این وضعیت رنج میبرید، پیشنهاد ما این است که حتما با یک رواندرمانگر درارتباط باشید و از او کمک بخواهید تا به شما در حلوفصل آن مسائل کمک کند.
- سعی نکنید فردی آسیبناپذیر و روئینتن باشید.
منطقی است که ترس از آسیب دیدنِ دوباره، میتواند یک مشکل جدی در ازدواج دوم باشد. افراد غالباً با نوعی نگرانی و بیاعتمادی پا به رابطه دوم میگذارند و این باعث میشود در بیان احساسات و نظراتشان محتاطانهتر رفتار کنند. با اینحال، لازم است به خاظر داشته باشیم که بیان نکردن عمیقترین احساسات، افکار و خواستههایتان، میتواند باعث شود که رابطه در معرض خطر بیشتری قرار بگیرد.
اگر از نشان دادن احساس ناامنی و آسیبپذیری درونتان هراس نداشته باشید و به شریک عاطفی جدیدتان این بخش از روانتان را نشان دهید، این فرصت را ایجاد میکنید که صمیمت و اعتماد متقابل در رابطه را عمیقتر سازید. بله، ابراز این بخش آسیب پذیر از وجودتان میتواند ابتدا باعث شود احساس کنید که در معرض خطر قرار گرفتهاید، اما بد نیست به خاظر داشته باشید که حضور صادقانه در رابطه (با تمام ویژگی های قوی و ضعیف خود) مهمترین عنصر یک رابطهی صمیمی است.
دکتر برنه براون در کتاب جسارتِ فراوان آسیبپذیری را بهعنوان «احساس خطر، عدم اطمینان و قرار گرفتن در معرض عشق و عاطفه» تعریف میکند. با توجه به این تعریف، دوست داشتن کسی و اجازه دادن به او برای دوست داشتن شما ممکن است تیر خلاص و خطر نهایی باشد. دکتر جان گاتمن در کتاب چه چیز عشق را پایدار می کند، می نویسد: «زندگی برای کسانی که شهامت اعتماد به دیگران را دارند بهتر پیش می رود».
- انتظارات واقعبینانه ایجاد کنید.
بپذیرید که در زندگی مشترک فراز و نشیبهای اجتناب ناپذیری وجود دارد. تجربه کرد یک عشق تازه احساس فوقالعادهای است اما درد طلاق را جبران نمیکند و بهطور خودکار وضعیت روانی شما را به وضعیت قبلی خود باز نمیگرداند. به گفته مگی اسکارف، متخصص خانوادههای ناتنی، «ازدواج مجدد زوجها با تعدادی از مسائل غیرمنتظره مانند پیوندهای وفاداری، از هم گسیختگی وظایف فرزندپروری، و در کنار هم قرار گرفتن فرهنگهای خانوادگی متفاوت مواجه میشود».
یکی از مسائل کلیدی برای زوج های متاهل ارتباط بین فردی است. این امر به ویژه در مورد مسائل مالی، نحوه انضباط فرزندان و فرزندان ناتنی، تفاوتهای شخصیتی افراد در خانوادهی تازه ایجاد شده و رقابت بین اعضای خانواده صادق است.
- فرهنگ قدردانی، احترام و مدارا کردن را ایجاد کنید.
کایل بنسون، نویسنده، میگوید: «هر جا که فرصتی دست داد، چیزهایی را که در مورد شریک زندگی خود دوست دارید به او ابراز کنید.» یعنی اینکه هر آنچه دلتان میخواهد به شریکزندگیتان بگویید را به او بگویید و هیچ حرفی را در دلتان نگه ندارید. برای مثال ممکن است همسرتان در کارهای خانه به شما کمک کند، دربعضی مواقع که شما خسته هستید آشپزی کند. بیتفاوت از کارهایی که برای شما انجام میدهد، نگذرید. از او تشکر و قدردانی کنید. برای مثال: ممنون که امشب به جای من شام را آماده کردی، متوجه شدم که خانه را تمیز کردی و واقعاً به خاطر آن از تو تشکر میکنم.
- درباره مسائل ریز و درشت با هم گفتوگو کنید.
شاید بهتر باشد تا قبل از پرداختن به مسائل بزرگتر مانند نظم دادن به بچهها یا مدیریت امور مالی، در مورد مسائل جزئی مانند برنامههای هفتگی و وعدههای غذایی با هم گفتوگو کنید.
- زمان و فضایی آرام برای تعامل و برقراری ارتباط با شریکزندگی خود ایجاد کنید.
آنچه را که نیاز دارید به روشی قاطعانه و واضح به شریک زندگی خود بگویید و از واکنشی که او به درخواستتان میدهد، نترسید. دکتر گاتمن در کتاب «هفت اصل برای موفقیت در ازدواج» ما را تشویق میکند تا به «درخواست» همسرمان برای جلب توجه، محبت و حمایت، پاسخ دهیم. این درخواست ممکن است یک کار ساده و جزئی مثل درخواست برای درست کردن یک سالاد یا یک کار مهم مثل همراهی با او در یک سفر کاری باشد.
- در مورد انتظاراتی که از یکدیگر دارید صحبت کنید تا از سوءتفاهمها جلوگیری شود.
با احساسات آسیبدیدهی خود کنار بیایید، به خصوص اگر موضوع مهمی باشد. به جای قهر کردن و دوری کردن از یکدیگر سعی کنید درباره موضوع یا مسئلهای که از آن دلخور شدهاید، صحبت کنید. هریت لرنر در کتاب قوانین ازدواج، بیان می کند که یک گفتوگوی خوب می تواند هوای رابطه را پاک کند. او می نویسد که «خوب است بدانیم که میتوانیم از بحث و دعوا جان سالم به در ببریم و حتی از آن درس بگیریم.»
- عقاید مختلف یکدیگر را بپذیرید و با یکدیگر سازش کنید.
لازم است این را بدانید که داشتن مخالفت با یکدیگر بر سر برخی مسائل به معنای پایان رابطه شما نیست. تحقیقات دکتر جانگاتمن بر روی هزاران زوج نشان داد که در همهی روابط مقداری عدم توافق وجود دارد و جالب است بدانید %69 از مشکلات در ازدواج حل نشده باقی میماند. با این وجود، عدم توافق روی برخی مسائل را میتوان به طور موفقیتآمیزی مدیریت کرد. استفانی مانس، به ما توصیه میکند که اگر احساس خستگی میکنیم، استراحت کوتاهی داشته باشیم تا بتوانیم ارتباط مثبت و رابطهی خوب با شریک زندگیمان را بازیابی کنیم. نادر ابراهیمی هم جایی میگوید:
عزیز من، بگذار خرده اختلافهایمان باقی بماند، خواهش میکنم! مخواه که یکی شویم، مطلقاً یکی … .
درنهایت باید توصیه کنیم تا به عقاید متفاوتی که شریک زندگیتان دارد، احترام بگذارید. برای تفاوتهایی که بینتان وجود دارد، ارزش قائل شوید. یادتان نرود که هر کس حق دارد باورها و ارزشهای خود را داشته باشد.
- با یکدیگر ارتباط مؤثر برقرار کنید.
مسئولیتی را که در یک اختلاف بر دوش شما است بپذیرید. به درخواستهای شریک زندگیتان گوش دهید و در مورد مسائل مبهم و نامشخص توضیح بخواهید. سعی کنید در جملات خود بیشتر از «من» به جای «تو» استفاده کنید. جملاتی که با «تو» شروع میشوند معمولاً سرزنشکننده به نظر میرسند. برای مثال هنگامی که میخواهید ناراحتی خود را از این که برای خرید ماشین با شما مشورت نشده است ابزار کنید، بهتر است اینگونه بیان کنید:
«وقتی ماشین را بدون مشورت کردن با من خریدی، من احساس ناراحتی کردم.»
- نقش خود را به عنوان یک پدر و مادر ناتنی بپذیرید.
اگر در ازدواج دوم، فرزند یا فرزندانی حضور دارند، لازم است به خاطر داشته باشید که نقش والد ناتنی، ماند نقش یک دوست بزرگسال، مرّبی و حامی است تا یک تنبیهکننده. برای برقراری رابطه استراتژیهای جدیدی یاد بگیرید و ایدههای خود را با شریک زندگی تان در زمینهی ارتباط با فرزندان او درمیان بگذارید. چیزی به نام عشق فوری وجود ندارد و برای برقراری ارتباطی سالم با فرزند ناتنی خود، نیاز به صبوری دارید. هنگامی که والدین ناتنی احساس میکنند از سوی فرزندان ناتنیشان مورد بیاعتنایی یا بیاحترامی قرار میگیرند، در برقراری ارتباط با آنها دچار مشکل خواهند شد. باید به فرزندانناتنی فرصت بدهید تا به مرور زمان پدر یا مادر ناتنی خود را بپذیرند.
- با شریک زندگی خود هماهنگ شوید.
برقراری تماس چشمی و ارتباط غیرکلامی مثل حالتهای بدن، نشاندهندهی آمادگی شما برای گوش دادن به شریک زندگیتان است. تمرین آنچه که دکتر جان گاتمن، آن را هماهنگی عاطفی مینامد، میتواند به شما کمک کند تا علیرغم تفاوتهایتان با یکدیگر بمانید. این به معنای نشان دادن همدلی به جای رویگردانی از یکدیگر است. تحقیقات 40 سالهی او نشان داده است که زوجهای شاد در طول تعارض، حدوداً به ازای هر تعامل منفی، پنج تعامل مثبت درنظر میگیرند. نیاز نیست به طور وسواسی این عدد را در ذهنمان داشته باشیم اما بد نیست در نظرمان باشد تا پس از هر تعامل منفی، چند تعامل مثبت شامل تحسین، قدردانی، نوازش و … نیز داشته باشیم تا رابطه زیر بار تعاملات ناخوشایند، آسیب نبیند.
- یک گفتوگوی پایدار برقرار کنید.
برای آنکه گفتوگوی شما تداوم داشته باشد، یکدیگر را تهدید نکنید و از گفتن حرفهایی که بعداً ممکن است آنها پشیمان شوید، خودداری کنید. پول یکی از رایجترین چیزهایی است که زوجهایی که برای بار دوم ازدواج کردهاند، دربارهی آن بحث میکنند. سعی کنید مسائل مالی و مدیریت آن را برای یکدیگر شفاف کنید، این میتواند کلید موفقیت ازدواج مجدد باشد زیرا از ایجاد نارضایتی جلوگیری میکند.
- بخشش را تمرین کنید.
بپذیرید که همهی ما نقصهایی داریم. بخشش مساوی با گذشتن از آسیبی نیست که به شما وارد شدهاست بلکه به شما این امکان را میدهد که مشکل را برطرف کنید و در رابطه بمانید و برای ساختن آیندهای مشترک با هم از کارهای یکدیگر گذشت کنید.
و در پایان
واقعاً داشتن آمادگی برای ازدواج دوم، کار سادهای نیست. بلکه شامل تفکر دربارهی خود، صادق بودن، تشخیص تفاوتها و پی بردن به مسائلی است که ممکن است در شکست ازدواج اول نقش داشته باشد. همچنین، مستلزم تعیین انتظارات واقعیینانه، ایجاد روابط سالم، ایجاد فرهنگ قدردانی، احترام و مدارا با شریک زندگی جدید است.
ازدواج دوم میتواند رضایتبخش باشد و زندگی شما را بسیار ارتقا دهد، از طرفی ممکن است افراد را با چالشهای منحصر به فردی روبهرو کند که باید به رسمیت شناخته و بر آنها غلبه کنند. مهمترین نکته در این بین، داشتن آگاهی روانشناختی بالای شما از خودتان، نیازهایتان، نقاط ضعفتان و … است. هرچه این را در خود و شرک عاطفیتان بالاتر ببینید، یعنی شانس بیشتری برای موفقیت در ازدواج دوم دارید. طبعاً بهترین مسیر برای این فرآیند، رواندرمانی است.
جایی که هر هفته به طور منظم با یک رواندرمانگر صاحبصلاحیت، درباره نیازها و آرزوها و … تان گفتوگو کنید و کمکم به الگوهای رفتاری سالم و ناسالم خود پی ببرید. اما در صورتی که به رواندرمانی دسترسی ندارید، کتابهای معتبر روانشناسی و دورههای روانشناسی معتبر هم میتوانند تا اندازهای به شما کمک کنند. کتابهایی که انتشاراتی مانند ارجمند، رشد، بینش نو در این زمینهها منتشر کرده و میکنند، غالباً از نویسندگان معتبر هستند.
برای شما ازدواجی بسیار درخشان آرزو میکنیم.
شما میتوانید سوالات خودتان را در مورد ازدواج دوم و موارد مرتبط با آن در زیر همین مطلب از ما بپرسید.