6 دلیل طلاق عاطفی چیست؟
اکثر مردم با شنیدن اصطلاح «طلاق» به روند قانونی پایان دادن به ازدواج فکر میکنند. با این حال، طلاق همچنین میتواند به جدایی عاطفی بین دو نفر اشاره کند که هنوز با یکدیگر در یک خانه زندگی میکنند. این همان چیزی است که به عنوان طلاق عاطفی شناخته میشود و میتواند به اندازه طلاق قانونی دردناک و پیچیده باشد. در این مقاله به بررسی چیستی طلاق عاطفی، چرایی وقوع آن، تاثیر آن بر هر دو طرف و نحوهی برخورد با آن خواهیم پرداخت.
طلاق عاطفی
ازدواجها و علاقهی بین افراد به طور ناگهانی از بین نمیرود. اگرچه بسیاری از طلاقها مانند بمبی به نظر میرسند که در لحظه منفجر میشود اما بیشتر جداییها به مرور زمان ایجاد میشود.
هنگامی که یک زنوشوهر به موانع و مشکلاتی برخورد میکنند و آن مشکلات حل نشده باقی میمانند، احتمال پایان دادن به ازدواج بیشتر میشود اما حتی قبل از آن، طلاق عاطفی ممکن است با صحبتهای آزاردهنده و رفتارهای اشتباه رخ دهد. شما میتوانید قبل از خواندن ادامه مطلب در صورت تمایل تست طلاق عاطفی را بزنید تا ببینید چه مقدار فاصله بین شما و شریک زندگیتان افتاده است و سپس ادامه مطلب را بخوانید.
طلاق عاطفی چیست؟
طلاق عاطفی یکی از جدیترین آسیبهایی است که خانواده با آن مواجه است و مهمترین عامل فروپاشی خانواده است. در اغلب موارد، طلاق عاطفی زودتر از طلاق قانونی اتفاق میافتد. این یک مکانیسم روانشناختی است که برخی از همسران زمانی که احساس میکنند، ازدواج به تهدیدی برای آرامش آنها تبدیل شده است برای دور شدن از همسر خود و از بین بردن احساسات خود استفاده میکنند.
ویرجینیا ویلیامسون، متخصص ازدواج و خانواده، میگوید: «طلاق عاطفی همان طور که به نظر میرسد است. در طول طلاق عاطفی، همسر از تلاش برای برطرف کردن مشکلات یا ترمیم ازدواج صرف نظر میکند و معمولاً مراحل غم و اندوه را طی میکند تا بتواند شریک زندگی خود را رها کند و به زندگی مشترک بینشان پایان بدهد.»
در طلاق عاطفی یکی از طرفین یا هردو به وابستگی عاطفی و ارتباطات عاطفی که بینشان برقرار بودهاست، پایان میدهند اما سعی میکنند کارهای معمول و عادی زندگی خود را باهم پیش ببرند، به بچهها رسیدگی کنند، قبضها را پرداخت کنند، برای خانه خرید کنند، در مهمانیها با یکدیگر حاضر شوند.
دلایل طلاق عاطفی
طلاق عاطفی ممکن است به دلایل متفاوتی به وجود بیاید. در این قسمت به بررسی این عوامل میپردازیم.
- شما افراد متفاوتی شدهاید: تغییر شما در طول زمان اتفاق میافتد. گاهی با هم رشد میکنید و گاهی از هم جدا میشوید. یک روز شما هر دو طرفدار شعر بودید، هر چند که رویایی به نظر میرسد، همهی برنامههای مورد علاقهی خود را باهم تماشا میکردید، اما یک روز شریکزندگی شما بیشتر به بازیهای ویدیویی یا فوتبال، علاقهمند شد و اکنون به ندرت وقت با کیفیتی را با شما میگذراند. علایق هر دوی شما تغییر کردهاست و دیگر چیز زیادی برای صحبت کردن ندارید و علاقهی خود را نسبت به کارهایی که قبلا با یکدیگر انجام میدادید، از دست دادهاید. سخت است که نسبت به فردی که تغییر کرده است، همان احساس قبلی را داشته باشید، وقتی او همان فردی نیست که روز اول با شما ازدواج کرده بود.
- خیانت: خیانت یک آسیب جدی به رابطهی شما وارد میکند به طوری که حتی اگر بخواهید به شخص خیانتکار فرصت دیگری بدهید، آسیب روحی وارد شده، به شما اجازهی این کار را نمیدهد و ممکن است دیگر هرگز نتوانید به شریک زندگی خود اعتماد کنید.
- صمیمت بینتان از بین رفتهاست: شریک زندگی شما دیگر درمورد اتفاقاتی که در طول روز برایش میافتد، با شما صحبت نمیکند. از نگرانیها و ترسهایش نمیگوید، دیگر نمیخواهد شما را در آغوش بگیرد یا نظرتان را در مورد موضوعات مختلف نمیپرسد. بیشتر ارتباط و گفتگوهای شما حالا دیگر به دعوا و جروبحث ختم میشود. عدم صمیمت میتواند حتی به ارتباط جنسی بینتان آسیب بزرگی وارد کند.
- علاقهی خود را از دست دادهاید: شما دیگر عاشق شریک زندگی خود نیستید و تمام احساستان ازبین رفتهاست. در این مرحله ممکن است فکر کنید که دیگر نمیتوانید با یکدیگر زن و شوهر باشید و ادامهی رابطه برایتان بسیار دشوار شدهاست. برای اینکه بتوانید بهترین تصمیم را بگیرید بهتر است در این مرحله از یک رواندرمانگر کمک بگیرید، شاید به دلیل فشارهای زندگی این طور احساس کنید که علاقهی خود را از دست دادهاید یا شاید به افسردگی مبتلا شده باشید و علاقهی شما نسبت به همهی چیزهایی که قبلاً دوست داشتید از بین رفته باشد. با این حال، اگر عشق وجود نداشته باشد راهی برای نجات رابطهیتان وجود ندارد. عشق، پایه و اساس ازدواج است. اگر از بین رفتهاست و مطمئن هستید که دیگر نمیتوانید شریکزندگی خود را دوست داشته باشید، وقت آن رسیده که تصمیم جدی در مورد زندگی خود بگیرید.
- خودتان را فراموش کردهاید: شریکزندگی شما عاشق ماهی است، بنابراین، هر هفته در روزهای جمعه، ماهی میل میکنید. شما لباس آبی رنگ را دوست دارید اما به خاطر همسرتان قرمز به تن میکنید. دوست دارید فوتبال تماشا کنید اما به خاطر همسرتان همیشه پای تماشای فیلمهای تلویزیون مینشینید و با او مخالفتی نمیکنید. بعد از مدتی متوجه میشوید که خودتان را از یاد بردهاید، دیگر به یاد نمیآورید که چه چیزی را دوست داشتهاید و از چه چیزهایی متنفر بودهاید.
- حسادت و ناامنی: این مسئله میتواند مربوط به اتفاقاتی باشد که به اعتماد طرف مقابل ضربه وارد کردهاست اما جدا از آن، حسادت و ناامنی واقعاً در یک رابطه مشکلساز است. ممکن است نشانههایی از این موضوع را مشاهده کرده باشید. این حسادت فقط مربوط به زمانی نیست که وقت خود را با دوستان یا همکاران خود سپری میکنید، بلکه حتی میتواند به توجهی که به اعضای خانواده، حیوانات خانگی یا سرگرمیهایی که دارید، نیز مربوط شود. فرد نامطمئن و حسود وقت و توجهی همیشگی شما را میخواهد و هرچیزی که این توجه را از بین ببرد، میتواند او را ناراحت کند. شاید شما بخواهید رابطهی شما تماماً وقف شریکزندگیتان بشود و هرلحظه از هر روز را صرف اطمینان دادن به او کنید. لازم است این را در نظر بگیرید که ممکن است این رابطه ارزش حفظ کردن نداشته باشد و شریک زندگیتان روز به روز، به فردی نامطمئنتر و حسودتر از قبل، تبدیل بشود.
علائم و نشانههای طلاق عاطفی
- از گذراندن وقت با شریکزندگی خود دوری میکنید.
- از تلاش برای حل مشکلات یا بهبود ارتباطات دست کشیدهاید.
- احترام و اعتماد به همسرتان را از دست دادهاید و نسبت به او احساس تحقیر یا بیتفاوتی میکنید.
- علایق و سرگرمیهای جداگانهای برای خود ایجاد کردهاید.
- بیشتر وقتتان را با دوستان و افراد دیگری جز همسرتان میگذرانید.
- از نظرعاطفی از همسرتان جدا شدهاید و صمیمت کمی با یکدیگر دارید.
چطور میتوان از ایجاد طلاق عاطفی جلوگیری کرد؟
- ابزار عشق و محبت به یکدیگر و گذراندن زمان باکیفیت با یکدیگر
- عذرخواهی از یکدیگر در صورت بروز اشتباه
- گذشت کردن از گذشتهی تلخ و آزاردهنده و بخشیدن یکدیگر
- واقعبین بودن درمورد انتظارات و چالشهای ازدواج
- پذیرش نقاط ضعف و نقاط قوت یکدیگر
- احترام گذاشتن به عقاید، احساسات و نیازهای یکدیگر
- پرهیز از مسخره کردن، تحقیر و یا تهدید یکدیگر
- درمان مشکلات زناشویی
- کمک گرفتن از یک رواندرمانگر و مشورت کردن با او
طلاق عاطفی میتواند تجربهای دردناک و ناراحتکننده باشد اما لزوماً به این معنا نیست که ازدواج به پایان رسیدهاست. برخی از زوجها ممکن است بتوانند با ایجاد تغییر در زندگی خود و کمک یک رواندرمانگر، عشق خود را دوباره زنده کنند. اگر با طلاق عاطفی دستوپنجه نرم میکنید یا به طلاق قانونی فکر میکنید، پیشنهاد میکنم از یک رواندرمانگر یا مشاور حرفهای کمک بگیرید. آنها میتوانند به شما کمک کنند تا با احساسات خود کنار بیایید، گزینههای خود را بررسی کنید و در نهایت بهترین تصمیم را برای خود و خانوادهی خود بگیرید.