خودمختاری
نویسنده: هلیا زرشناس، روانشناس کودک
وقتی به دنیا میآییم، دستهای کوچکی داریم که توان گرفتن چیزهای سنگین رو ندارد، در نهایت بتوانیم انگشت بابامون را با کل دستمان بگیریم. اما همان طور که بزرگتر میشویم دستهایمان قویتر میشود و چیزهای بزرگتر و سنگینتر رو میتوانیم بگیریم. حالا اگه به ما اجازه ندهند که چیزی را در دست بگیریم و خودمختاری را تجربه کنیم چه؟
مثلا مدام بگویند:” ای جانم عزیزم بذار من بهت قاشق غذا رو بدم، اخه تو میریزی، بعد همه جا چرب و کثیف میشه، اخه تو هنوز بلد نیستی بعد غذات حروم میشه خودتم گرسنه میمونی!!”
دستهای ما تشنه این هستند که تجربه کنند، چیزهای مختلف رو لمس کنند، بلند کنند، پرت کنند و در یک کلمه، مستقل بودن و خودمختاری را تجربه کنند.
وقتی این اجازه به ما داده نمیشود، هیچ تصوری از قدرت دستانمان نداریم، نمیدانیم چقدر توانمندند، چه کارهایی میتوانند بکنند.
در زندگی هم همین طور هست وقتی فرصت بودن در شرایط و موقعیتهای مختلف را بدست نیاورده باشیم و چه بسا الان هم خودمان به خودمان این فرصتها را ندهیم، شناخت درستی از توانمندی هایمان نداریم.
ترس از اشتباه کردن و خوب انجام ندادن مثل یک پیچک دور وجودمان میپیچد و نمیگذارد “بودنمان” را زندگی کنیم.
از لاک خود بیرون بیاییم…
متاسفانه ماشین زمانی نداریم تا بتوانیم به گذشته برگردیم و در کودکی چیزهای مختلف را تجربه کنیم، اشتباه کنیم، والدینمان از ما حمایت کنند و … تا در نتیجهاش امروز خودمختار و توانمندتر باشیم.
اما میتوانیم در هر سنی که هستیم به خودمان فرصت تجربه کردن دهیم. شاید سالهای زیادی از ترس اشتباه کردن، نقد شدن، خراب کاری کردن و … در لاک خود فرو رفتیم. اما الان با اجازه تجربه کردن چیزهای متفاوت و ساده میتوانیم به خودمان کمک کنیم تا کم کم از لاک مان بیرون بیاییم.
مثلا در کافه یک نوشیدنی جدید سفارش دهید.یک مدل کفش که تا حالا نمیپوشیدید را امتحان کنید. اگر اهل فیلمهای اکشن هستید، یک فیلم عاشقانه ببینید و بالعکس…
خودمختاری و توانمندی در ارتباط با کودکمان
گاهی ما از ترس آسیب دیدن کودکمان به او فرصت تجربه کردن را نمیدهیم. اما بیایید تصور کنیم که هر تجربهای یک بادکنک رنگی است. بادکنکهای بزرگ و کوچکی که کودک متناسب با سناش میتواند با دستانش آنها را بگیرد.
حالا اگر از سنین کم، به او فرصت دهیم در حد توان خودش، مثلا در جمع کردن سفره به ما کمک کند. قاشقها را او به آشپزخانه بیاورد و یا مثلا در غذا درست کردن او مسئول آوردن نمک برای مامان شود… هر یک از این تجربههای به ظاهر ساده و پیش پا افتاده، یک بادکنک رنگی در دستان کودک میشود.
و وقتی که بزرگ میشود نه تنها خیلی چیزها را تجربه کرده است، بلکه از سطح توانمندی و عزت نفس بالایی برخوردار است که در طول تمامی مراحل زندگی به او کمک خواهد کرد.
اگر خود کودک مدام میگوید: “نمیتونم…بلد نیستم”، چی؟
برای مثال کودک میخواهد نی را در پاکت آبمیوهاش فرو کند. یکی دو بار انجام میدهد و بعد شروع میکند به گریه کردن و پرت کردن نی و میگوید:” اَاااااه نمیشه!”. موقعیتهای این چنینی شاید به ظاهر اعصاب خورد کن و کلافه کننده باشند، اما در حقیقت موقعیتهایی طلاااایی برای تقویت خودمختاری و توانمندی کودک است.
در این شرایط بهتر است کنار کودک بنشینیم و بگوییم:” بیا با هم یه بار دیگه امتحان کنیم.” آن وقت دستهای همدیگر را میگیریم و سعی میکنیم نی را در پاکت بزنیم.
شاید تا الان خیلی از این موقعیتهای طلایی را با دیالوگهای این چنینی از دست دادهایم:
- بده من برات نی رو بزنم
- ساکت! چرا گریه میکنی؟ یه نی مگه گریه داره!؟
- هی میگم نمیتونی، لجبازی کردی که خودم خودم!! بیا دیدی نتونستی…
اما هنوز فرصت ترمیم و تقویت خودمختاری کودکمان هست. میتوانید این کار را از فعالیتهای لذت بخش شروع کنید. از او بخواهید امروز در درست کردن کیک و یا شستن ماشین به شما کمک کند. ممکن است کودک امتناع کند و بگویید من بلد نیستم.
و اینجا دوباره از آن موقعیتهای طلایی است که میتوانید بگویید:”اشکالی نداره، فقط میخواهیم به هم کمک کنیم و خوش بگذرونیم”. در طول انجام کار اگر کودک مثلا قسمتی از ماشین را خوب دستمال نکشید و آن قسمت لک دار شد. او را سرزنش نکنید.
هدف ما برق انداخت ماشین و یا درست کردن بهترین کیک دنیا نیست. هدفمان این است که زمانی را با کودکمان بگذرانیم، خودمختاری را در او تقویت کنیم، و به او نشان دهیم که اگر خرابکاری هم کند ما کنارش هستیم و با هم میتوانیم درستش کنیم.
دادن حق انتخاب
وقتی به کودک حق انتخاب میدهیم، توانایی تصمیمگیری، جرات داشتن، خودمختاری و توانمندی را در او تقویت میکنیم. در دادن این حق باید دقت کنیم که بیشتر از 2 گزینه انتخابی به کودک پیشنهاد ندهیم. انتخاب کردن بین گزینههای بیشتر کودک را میتواند گیج کند و قدرت تصمیمگری او را کاهش دهد.
دقت کنید که گزینههایی که ارائه میدهید از نظر خودتان قابل قبول باشد و اگر هر کدام را کودک انتخاب کند، شما مشکلی با آن نخواهید داشت. برای مثال اگر میخواهید رستوران برید و از کودک میپرسید: تو بگو امشب پیتزا بخوریم یا کباب. و بعد کودک میگوید: پیتزا!. در اینجا دیگر نباید بگویید: آخه پیتزا ضرر داره، مقوی نیست…!!
“گزینههایی را پیش روی او بگذارید که از نظرتان قابل قبول است.
نظرات و تجربیات خود را در ارتباط با خودمختاری با ما در میان بگذارید و در صورت نیاز به مشاوره آنلاین درباره خودمختاری می توانید با ما از طریق لینک زیر در ارتباط باشد:
1 دیدگاه ارسال دیدگاه جدید
[…] بودن او برای کودک، حساس بودنش به نیازها و خواستههای کودک و پیش بینی پذیر بودنش است. به این معنا که رفتار و […]