درمانگر، پرورش و پدرومادر
هر پرورشی، برای اینکه موفقیتآمیز باشه نیازمند توجه کافی پرورشدهنده به نیازهای پرورششوندهست.
در رواندرمانی، رواندرمانگر (پرورش دهنده) موظفه نیازهای خودش رو بعد از نیازهای رواندرمانجو(پرورششونده) قرار بده که در فرزندپروری به همین شکل است.
رواندرمانگری که هنوز نیاز عمیق و شدیدی داره به تشویق شدن، نوازش شدن و دیده شدن، نمیتونه یک رواندرمانگر امن باشه. با رفتارهای مختلف به اصطلاح خودش رو لوس میکنه، از غمها و دردهای شخصیش میگه، فضای درمان رو عمداً به سمتی میبره که مراجع تشویقش کنه، یا هیچ تحلیلی نمیده و صرفاً اون درمانگرِ شنوندهی مهربون میشه تا مراجع اذیت نشه یا مدام تحلیل میده تا مراجع رو تحت تاثیر قرار بده و … .
همچنین، پدر و مادری که هنوز عمیقاً گرفتار نیازهای حل نشدهی خودشون هستند، نمیتونند نیازهای فرزندشون رو ببینند. یا با توجه افراطی سعی میکنند اون مامان یا بابای عالیای باشند که فرزندشون ستایشش میکنه یا با نظم و سختگیری خیلی زیاد میکوشند بچهای تربیت کنند که تحسین اطرافیان رو برانگیزه. در هر صورت دوباره نیازهای خودشون در اولویته نه نیازهای فرزند به عنوان پرورششونده.
برای همین هست که چه در مشاورههای پیش از ازدواج و چه در مصاحبههای کاری رواندرمانگران، مصاحبه کنندگان (مشاور پیش از ازدواج و مدیر یک کلینیک روانشناسی) اول از همه دنبال نشانههای اختلال شخصیت میگردند. چون میدونند افرادی که گرفتار اختلال شخصیت خودشیفتهاند،توان ایجاد و حفظ رابطهی سالم و پایدار ندارند و رابطهها رو تاجایی ادامه ميدند که به نفع خودشون باشه. چنین افرادی در فضاهایی که به همدلی و مراقب نیاز داره مثل رابطهی عاطفی یا کار رواندرمانی،به افرادی آسیبزننده تبدیل خواهند شد.
این رو فراموش نکنیم که اینجا منظور اصلی اولویت نیازها بود. طبیعیه که پدر و مادر و البته رواندرمانگر باید از نیازهای خودشون آگاه باشن و اونها رو تامین کنم. ولی طبعأ پدرومادر و رواندرمانگری که هنوز عمیقاً درگیر نیازهای حل نشدهی خودشون هستند، توان کافی برای توجه،شناسایی و تلاش برای رفع نیازهای طرف مقابلشون نخواهند داشت.