اهمیت رابطه عاطفی در دوران بزرگسالی
بودن یا نبودن در رابطه عاطفی یکی از مهمترین مسائل در دوره بزرگسالی است. آیا همه مردان و زنان در بزرگسالی وارد رابطه عاطفی میشوند؟ اگر نه، چه عواملی آنها را از رابطه دور نگه میدارد؟ در این مقاله به این موضوع میپردازیم و دلایل مجرد ماندن مردان را بررسی میکنیم.
نگاهی به آمار: وضعیت مجردی در جهان
زندگی کردن بدون شریک عاطفی، یک وضعیت رایج در دنیای غرب است که با بررسی آمار مجردی در جهان این موضوع کاملا مشخص میباشد. به عنوان مثال، در سال ۲۰۱۵ در بریتانیا، ۳۴.۵٪ از جمعیت بزرگسال به عنوان مجرد شناخته شده و هرگز با کسی زندگی نکرده بودند یا ازدواج نکرده بودند. در ایالات متحده، یک نظرسنجی از موسسه مشهور گالوپ نشان داد که ۶۴٪ از بزرگسالان در گروه سنی ۱۸ تا ۲۹ سال به عنوان مجرد شناخته شده و هرگز ازدواج نکرده بودند. در سنگاپور، در سال ۲۰۱۰، ۱۷٪ از مردان و ۱۶.۲٪ از زنان در گروه سنی ۴۰ تا ۴۴ سال هرگز ازدواج نکرده بودند، اعدادی که در دسته سنی ۳۰ تا ۳۴ به ترتیب به شدت به ۴۲.۲ و ۲۹.۸٪ افزایش یافت. شمار افرادی که مجرد هستند، با تعداد افرادی که به تنهایی زندگی میکنند، نشان داده میشود. یوروستات تخمین زده است که در سال ۲۰۱۳، خانههای تکنفره ۳۱.۷٪ از خانههای خصوصی در اتحادیه اروپا-۲۸ را تشکیل دادهاند. سرشماری ۲۰۱۶ در کانادا نشان داد که خانههای یکنفره ۲۸.۲٪ از کل خانهها را تشکیل دادهاند که از همه انواع دیگر وضعیتهای زندگی بیشتر است.
علل رو به رشد مجرد ماندن افراد
نرخ دقیقتر شیوع افرادی که بدون شریک عاطفی هستند از یک مطالعه آمریکایی به دست آمد که تخمین زده افرادی که در یک رابطه متعهد نبودند، ۳۲.۷٪ از جمعیت بزرگسال را تشکیل میدهند. یک تکرار از این مطالعه در 7 سال بعد یعنی سال ۲۰۱۳، افزایش کوچکی از این تخمین را به ۳۵٪ نشان داد . به طور مشابه، یک مطالعه دیگر که از یک نمونه نماینده ملی از بزرگسالان آمریکایی استفاده کرده بود، دریافت که حدود ۲۵٪ از شرکتکنندگان شریک عاطفی نداشتند. این نرخهای شیوع منجر به سؤال میشود که چرا افراد زیادی مجرد هستند و دلایل مجرد ماندن مردان و زنان چیست. ممکن است به عنوان مثال، به انتخاب خودشان باشد یا به این دلیل که در جذب شریک مواجه با دشواریهایی هستند. یک مطالعه اخیر یافت که هر دو عامل در بازی هستند. مطالعه حاضر با هدف گسترش این کار با بررسی دلایل باقی ماندن در وضعیت مجردی که توسط مردان در یک رشته اخیر در سایت مشهور ردیت (Reddit) اشاره شده است، انجام شده است.
از تئوری تا واقعیت: دو دیدگاه برای فهم مجردی
درک وضعیت مجرد بودن افراد نیازمند دستکم دو سطح تفسیری است، یعنی یک سطح نظری و یک سطح تجربی. سطح دوم میتواند دلایل متعددی را برای ما فراهم آورد که چرا افراد تصمیم میگیرند مجرد باقی بمانند، اما برای اینکه بتوانیم بفهمیم چرا این دلایل اساساً ظاهر میشوند، توجه به سطح اول ضروری است. به عنوان مثال، یکی از دلایلی که ذکر شده است، مهارتهای ضعیف فرد در طنازی کردن (Flirting) است. بنابراین، مطالعات تجربی به ما میگویند که مهارتهای ضعیف فرد در طنازی مانع از جذب یک پارتنر عاطفی میشود و در نتیجه، فرد مجرد باقی میماند.
با این حال، با تکیه صرف به این موضوع، درک ما از مجردی ناقص باقی میماند، زیرا نمیدانیم چرا بسیاری از افراد مهارتهای ضعیفی در طنازی کردن دارند. در واقع، پاسخ دادن به این سوال به سادگی نیست، زیرا با توجه به اهمیت تکاملی جفتگیری (اینکه افرادی که نمیتوانند شریکی جذب کنند، فرزندی به جا نمیگذارند) انتظار میرود که اکثریت قریب به اتفاق مردم مهارتهای کافی در در این موضوع یعنی طنازی داشته باشند. ظاهراً این طور نیست و یک چارچوب نظری مورد نیاز است که بتواند توضیح دهد چرا چنین چیزی رخ میدهد. چنین چارچوبی به تازگی پیشنهاد شده است و در ادامه به آن میپردازیم.
تکامل و تاثیر آن بر روابط عاطفی
در گونههایی که تولید مثلشان از طریق تولیدمثل جنسی است، مانند گونه ما، برای توانایی تولید مثل، افراد نیاز به دسترسی به ظرفیت تولیدمثلیِ جنس مخالف دارند. این واقعیت به فشارهای انتخابی قوی منجر میشود که بر افراد اعمال میشود تا مکانیزمهایی را تکامل یابند که به آنها امکان دهد این هدف را محقق کنند. بنابراین، ما مکانیزمهایی را به ارث بردهایم که به اجداد ما امکان داده است دسترسی جنسی به اعضای جنس مخالف را به دست آورند، که احتمالاً به ما نیز امکان میدهد همین کار را انجام دهیم. به عنوان مثال، میل جنسی و عشق رمانتیک، چیزهایی هستند که در راستای سازگاری ما با محیط، برای ترغیب به جذب و نگه داشتن همسران تکامل یافتهاند.
انتخاب هوشمندانه: مزایای مجرد ماندن از منظر تکاملی
اهمیت تکاملی دسترسی به ظرفیت تولیدمثلیِ جنس مخالف نباید به این معنا تلقی شود که برای افراد بالغ جنسی، مجرد ماندن مساوی با عدم بقا است. به طور خاص، هدف اولیه تکاملی از جفتگیری، داشتن فرزندان است، و فرزندان در گونه ما قبل از اینکه بتوانند به بلوغ برسند و به تنهایی زنده بمانند، نیازمند سرمایهگذاری قابل توجهی از سوی والدین هستند. بنابراین، برای انسانها منطقی است که به صورت تصادفی جفتگیری نکنند، بلکه انتخابگر باشند و شریکهایی با ویژگیهایی که برای آنها مفید است را ترجیح دهند و از کسانی که این ویژگیها را ندارند، اجتناب کنند.
به عنوان مثال، افراد جویای همسر در جوامع غربی معمولاً افرادی را ترجیح میدهند که پتانسیل خوبی برای تامین منابع دارند؛ به عنوان مثال، تحصیلکرده هستند و شغل خوبی دارند. خصیصهی انتخابگری در موضوع جفتیابی، این کار را به یک امر استراتژیک تبدیل میکند – منطقی است که افراد خودشان انتخاب کنند که چه زمانی به دنبال جفتیابی بروند یا ترجیح دهند از آن دور بمانند.
به طور دقیقتر، برای افرادی که به دنبال شریک بلندمدت عاطفی هستند، قابل فهم است است که گاهی بخواهند به جای آنکه در این موقعیت خاص به دنبال پیدا کردن شریک عاطفی بروند، منابع محدودشان (مانند زمان و پول) رادر راه تقویت کردن نقاط قوت خود صرف کنند. وقتی که افراد ویژگیهایی مانند تحصیلات بالا و شرایط شغلی مناسب با دستمزد بالا را به دست میآورند، میتوانند با دست پرتر (به لحاظ تکاملی) وارد پروسهی آشنایی با افراد جنس مقابل شوند و شانسهای بیشتری برای جذب شریک عاطفی با کیفیت بالا داشته باشند. البته این مسیر یک خطر هم دارد و آن اینکه، کسانی که این گزینه را انتخاب میکنند، ممکن است با مشکلی مواجه شوند که بعداً توانایی آنها برای جذب یک شریک عاطفی مناسب را مختل کند.
به عنوان مثال، آنها ممکن است بعد از چند سال که درگیر کار و تحصیل بیشتر بودهاند، دچار یک مشکل سلامتی بشوند یا شغل خود را از دست داده باشند. بنابراین، تلاش برای جذب یک شریک عاطفی وقتی که شانسهای موفقیت آنها اندک است، بهینه نخواهد بود، اما سودمندتر است که ابتدا تلاش کنند مشکلات خود را حل کنند و سپس، به سراغ پیدا کردن یک شریک عاطفی مناسب بروند.
علاوه بر این، ظاهر خوب یک ویژگی است که در روابط غیررسمی به طور قابل توجهی ارزشمند است، در حالی که گذر زمان ممکن است این ظاهر خوب را نیز کمرنگ تر کند. بنابراین، مردانی که نگرانی خاصی درباره محدودیت سنی برای بارداری ندارند و ظاهر خوبی هم دارند، ممکن است انتخاب کنند که به یک رابطه بلندمدت متعهد نشوند، بلکه به جای آن روابط غیررسمی متفاوت زیادی داشته باشند. بر این اساس، در موارد خاص، ممکن است برای افراد سودمند باشد که مجرد بمانند زیرا این کار میتواند موفقیت تولیدمثلی یا بقای آنها را افزایش دهد.
مشکل عدم تطابق: چالشهای مدرن در جفتیابی
همانطور که در بالا آمد، ما مکانیزمهایی را به ارث بردهایم که به اجداد ما امکان میداد تا به ظرفیت تولیدمثلی جنس مخالف دسترسی پیدا کنند و احتمالاً به ما نیز اجازه میدهد که امروزه همین کار را انجام دهیم. با این حال، این احتمال با تفاوتهای قابل توجه بین شرایط اجدادی و مدرن، مختل شده است، چیزی که به عنوان مشکل عدم تطابق شناخته میشود. به طور خاصتر، مکانیزمی که برای انجام یک وظیفه خاص در یک زمینه خاص تکامل یافته است، ممکن است در صورت تغییر شدید بستر زندگی انسانها، به خوبی این وظیفه را انجام ندهد، همانطور که یک خودرویی که برای جاده آسفالته طراحی شده است، ممکن است در جادهای غیرآسفالته خوب حرکت نکند. شواهد انسانشناسی، تاریخی، و باستانشناسی نشان میدهد که زمینه جفتگیری در قرنهای اخیر تغییرات چشمگیری را تجربه کرده است.
نقش تغییرات اجتماعی در دینامیکهای رابطه عاطفی
برای شروع، میتوان به این دادهی تاریخی اشاره کرد که برای مبارزه با مردان دیگر و انحصار منابعشان، از جمله زنان، به تشکیل ائتلافهای مردانه بادیگرا مردان از طریق زور روی میآوردند. این درگیریها میتوانستند به شکل حملات کوچک مقیاس اتفاق بیفتند اما ممکن بود به جنگهای سراسری نیز تبدیل شوند. شواهد انسانشناسی، تاریخی و باستانشناسی نشان میدهد که چنین نبردهایی در جوامع اجدادی متداول بودهاند، اما امروزه چنین مواردی در جوامع غربی به طور قابل توجهی کمتر رایج هستند (پینکر ۲۰۱۱). بنابراین، چندین مکانیزم که به عنوان کارکرد خوب یک مرد در این زمینه بهینهسازی شده بودهاند، ممکن است دیگر در زمینه معاصر مفید نباشند یا حتی میتوانند مانعی برای فرد ایجاد کنند.
به عنوان مثال، در گذشته سطح بالایی از پرخاشگری در مرد، او را به جنگجوی خوبی تبدیل میکرده، اما در حال حاضر چنین مردی یک شریک عاطفی خوب شناخته نمیشود. به طور مشابه، انزال سریع پس از آغاز رابطه جنسی نیز میتوانسته به مردان در آن زمان این امکان را بدهد تا اگر حین برقراری رابطه جنسی با حملهای یا خطری مواجه شد، از خود و شریکش دفاع کند، اما امروزه ممکن است توانایی یک مرد را برای فراهم کردن رضایت جنسی کافی برای شریک عاطفی اش مختل کند.
علاوه بر این، شواهد انسان شناسی از جوامع پیش از صنعتی، به همراه شواهدی از سوابق تاریخی، نشان میدهد که در جوامع انسانی اجدادی، فرآیند جفتیابی توسط نیروهای بیرونی تنظیم میشد. به خصوص، افراد جوان توسط والدینشان، به ویژه پدرهایشان، کنترل میشدند که همسران آنها را انتخاب میکردند. همچنین دختران بیشتر از پسران کنترل میشدند. در چنین تنظیماتی، افراد از طریق والدین خود به جفت مورد تایید والدین میرسیدند. بنابراین مکانیزمهایی که برای ترویج جفتیابی در این زمینه تکامل یافتهاند ممکن است در عصر حاضر، که در بسیاری از جوامع نیروهای بیرونی نقش کمتری در انتخاب شریک عاطفی جوانان دارند، تاثیر مشابهی نداشته باشند.
به عنوان مثال، مردان جوان ممکن است با مردان مسنتر در این باره صحبت و مشورت داشته باشند، اما این معاشرت و مشورت الزاماً به آنها همسری را تحمیل نمیکند، زیرا زنان بر خلاف پیشینیان، نقش بیشتری (در اکثر جوامع) در انتخاب شریک عاطفی خود دارند. از سوی دیگر، مردان ممکن است از مهارتهای کافی برای جذب زنان در دنیای امروز کمبهره یا بیبهره باشند، زیرا چنین مهارتهایی در دوران پیش که در آن انتخاب همسر از سوی بزرگترها تعیین میشد، نیازی نبود. به عنوان مثال، مهارتهای بالا در طنازی در آن دوران کمتر مهم بودند چرا که زنان از طریق متقاعد شدن از سوی والدینشان و نه در نتیجهی طنازی مرد مقابل، وارد رابطه میشدند.
مورد آخر که کم اهمیتترین هم نیست این است که افراد ممکن است با محدودیتهایی مواجه شوند که مانع از مشارکت مؤثر آنها در فرآیند پیدا کردن شریک عاطفی میشود. به عنوان مثال، ممکن است با یک مشکل سلامتی شدید روبرو شوند، یا ممکن است دارای معلولیت جدی باشند. اگر جایی شانس جذب شریک عاطفی پایین است، بهتر است فرد بی جهت منابع محدود خود (زمان، انرژی، پول و … ) را برای جذب یک همسر صرف نکند. در عوض، فرد میتواند با صرفهجویی این منابع برای یک زمان آینده که محدودیتهایش کاهش یافته باشد، یا اختصاص دادن منابعش برای رفع محدودیتهایش (مثلاً از یک جراحی برای رفع ناتوانی استفاده کند)، یا هدایت منابع محدودش به سمت بستگان ژنتیکی خود، مانند فرزندانی که از روابط قبلی دارد، بقای خود را بهتر افزایش دهد.
در چهارچوب فوق، سه دلیل اصلی برای آنکه افراد مجرد میمانند، میتوان ذکر کرد:
دلیل اول، این است که این افراد میتوانند با اختصاص دادن منابع خود در توسعه و بهبود ویژگیهای دلخواه فردی یا جذب چندین شریک غیرجدی عاطفی، بقای خود را افزایش دهند.
از منظر دوم، برخی افراد به دلیل مشکل عدم تطابق، با دشواریهایی مانند داشتن توانایی ضعیف در طنازی کردن در جذب شریک عاطفی مواجه میشوند.
دلیل سومی که میتوان برشمرد این است که برخی افراد با محدودیتهایی مانند بیماری روبرو هستند که به آنها اجازه نمیدهد با راحتی به دنبال شریک عاطفی باشند.
یک مطالعه اخیر با استفاده از روشهای تحقیق کیفی، ۷۶ دلیل مختلفی را که افراد را به ماندن در مجردی سوق میدهد، شناسایی کرد (آپوستولو ۲۰۱۷). در ادامه، با استفاده از روشهای تحقیق کمی، در یک نمونه از ۱۰۹۶ شرکتکننده، این دلایل را به ۱۶ عامل دلیل و این عوامل را به سه حوزه دلیل طبقهبندی کرد. سه حوزه به دست آمده، با چهارچوبهای تکاملی که در بالا ذکر کردیم، سازگار بودند.
به طور خاصتر، در حوزه “آزادی انتخاب”، افراد برای آن مجرد میمانند که بتوانند از آزادی بیشتر، داشتن شرکای غیرجدی، و رسیدگی به اولویتهای دیگر شخصی مانند پیشرفت شغلی، بهره ببرند. در مورد “مشکل داشتن با شروع روابط”، افراد با دشواریهایی در شروع و حفظ یک رابطه روبرو بودند، از جمله مهارتهای ضعیف طنازی کردن و عدم اعتماد به افراد جنس مخالف. در نهایت، آنچه درباره “محدودیتها” ذکر شد، این بود که افراد دچار مسائل جنسی یا مشکلات مربوط به سلامتی بودند یا فرزندانی از روابط قبلی داشتند که آنها را به عنوان دلایلی ذکر کردند که باعث ترجیح آنها به ماندن در مجردی شده بود.
پژوهش آپوستولو از طریق یک رشته در ردیت دلایل مجرد ماندن مردان را آشکار کرده و ۴۳ دلیل متفاوت برای آن ارائه داده که نشاندهنده تعامل پیچیدهای از عوامل شخصی و اجتماعی است. برجستهترین این دلایل شامل ظاهر ضعیف، مهارتهای ناکافی در طنازی کردن و تلاش اندک برای آغاز روابط بود. دیگر دلایل مهم شامل تجربیات منفی گذشته، استانداردهای بالا در انتخاب شرکا، کمبود زنان در دسترس، اولویتهای متفاوت زندگی، جداییهای اخیر، و مشکلات سلامتی روانی میشد. علاوه بر این، دلایل کمتر رایج اما تاثیرگذاری مانند مشکلات جنسی، چالشهای سلامتی و معلولیت، گرایش جنسی، و مسائل اعتیاد شناسایی شدند.
مفهوم مشکل عدم تطابق در مرکز یافتههای پژوهش آپوستولو قرار دارد و نشان دهنده این است که بسیاری از چالشهای امروزی در یافتن همسر از عدم تطابقهای تکاملی نشات میگیرند. در زمانهای اجدادی، زمانی که انتخاب همسر توسط نرمهای اجتماعی و انتخابهای والدینی تنظیم میشد، مهارتهایی مانند طنازی کردن کمتر حیاتی بودند. با این حال، در عصر حاضر و با توجه به آزادی افراد در انتخاب شریک عاطفی، این مهارتها به عناصری ضروری تبدیل شدهاند و نشان دهنده شکاف قابل توجهی بین سازگاریهای تکاملی ما و انتظارات اجتماعی معاصر هستند. این عدم تطابق نشان میدهد که ویژگیها و مهارتهایی که زمانی غیرضروری یا حتی مزیتآمیز بودند، اکنون ممکن است در فرآیند جفتیابی به چالش تبدیل شوند.
تحلیل بیشتر در چهارچوب تکاملی نشان میدهد که مجردی ممکن است، در برخی موارد، مزایای تکاملی برای فرد به همراه داشته باشد. این مزایا با اجازه دادن به افراد برای اختصاص منابع به توسعه شخصی، پیشرفت شغلی، یا حمایت از بستگان نزدیک، به جای رفتن به دنبال شریک عاطفی، خود را نشان میدهند. با این حال، در این پژوهش همچنین تعداد قابل توجهی از افراد شناسایی میشوند که تجربه مجردی اجباری را دارند و محرک آنها برای مجرد بودن، صرفاً محدودیتهای شخصی متنوع و موانع اجتماعی است. این مجردی اجباری، با چالشهای مربوط به جذب شریک عاطفی و حفظ رابطه با او مشخص میشود.
جمعبندی و نتیجهگیری: تنوع دلایل مجرد ماندن مردان
در پایان، مطالعه آپوستولو (2019) بر دلایل مجرد ماندن مردان نور میافکند، با تاکید بر نقش عدم تطابقهای تکاملی و تغییرات اجتماعی در شکلدهی به دینامیکهای رابطه عاطفی در دنیای مدرن. در حالی که برخی از مردان به دلیل مزایای تصور شده آن، مجردی را انتخاب میکنند، تعداد قابل توجهی به دلیل مجموعهای از مسائل پیچیده به طور ناخواسته مجرد میمانند.
در واقع، در پایان میبینیم که همانند بسیاری از مسائل انسانی که یک نسخه و پاسخ کاملاً روشن ندارند، این موضوع نیز تحت تاثیر عوامل مختلفی قرار دارد. همچنین، از خوانندگان عزیز دعوت میکنیم این نکته را نیز در نظر داشته باشند که این پژوهش روی مردان ساکن ایران انجام نشده است. در حالی که ممکن است عوامل مربوط به شرایط اجتماعی اقتصادی حال حاضر در کشور ما، پژوهشگران را به دلایل متفاوت دیگری نیز رهنمون شود.