هوش چیست؟ و در زندگی به چه درد می‌خورد؟

هوش چیست
زمان تقریبی مطالعه: 8 دقیقه

هوش چیست؟ چطور تعریف می‌شود؟ و در زندگی به چه درد می‌خورد؟

هوش موضوعی جذاب و پیچیده‌ای است که قرن‌ها محققان و فیلسوفان را مجذوب خود کرده‌است. هوش چیست؟ و چگونه می‌توانیم آن را اندازه‌گیری کنیم؟ هوش در زندگی ما چه‌طور ایفای نقش می‌کند؟ هوش چگونه در طول زمان رشد و تغییر می کند؟ این‌ها برخی از سوالاتی است که انگیزه‌ی مطالعه درمورد هوش را بیشتر کرده‌است که شامل استفاده از فرآیندهای شناختی مختلف مانند یادگیری، حافظه، استدلال و حل مسئله برای سازگاری با موقعیت‌های جدید و دستیابی به اهداف است. در این مقاله به بررسی تعاریف، نظریه‌ها، نحوه‌ی اندازه‌گیری هوش و کارکردهای آن، می‌پردازیم.

هوش

هوش یکی از موضوعات مورد بحث در روانشناسی است، با این همه تعریف هوش در طول سال‌ها تغییر یافته و هنوز تعریفی که مورد قبول اکثر روانشناسان باشد به دست نیامده است. برخی از روانشناسان اعتقاد داشتند که هوش یک استعداد واحد و کلی است. گروه دیگری از روانشناسان معتقد بودند که هوش طیفی از استعدادها، مهارت‌ها و توانایی‌های انسان را در بر می‌گیرد، بنابراین انواع مختلف هوش وجود دارد و یک استعداد واحد نیست.

هوش چیست؟ و چه تعاریفی برای آن وجود دارد؟

شاید تعریف چنین کلمه‌ی ساده‌ای بی‌فایده به نظر برسد. به هرحال همه‌ی ما صدها بار این کلمه را شنیده‌ایم و احتمالاً درک کلی از معنای آن داریم. با این حال، مفهوم هوش برای دهه‌ها موضوعی است که در میان اعضای جامعه‌ی روانشناسی بحث‌های گسترده‌ای به همراه داشته است.
اگرچه تعاریف معاصر هوش به طور قابل توجهی متفاوت است، متخصصان عموماً موافق هستند که هوش شامل توانایی‌های ذهنی مانند منطق، استدلال، حل مسئله و برنامه‌ریزی است. روانشناسان اغلب، هوش را شامل سه نوع توانایی می‌دانند:
1. توانایی آموختن و یاد گرفتن از تجربه‌ها: کسب، حفظ و استفاده از دانش جزء مهمی از هوش است.
2. توانایی شناخت مشکلات: برای استفاده از دانش، افراد ابتدا باید مشکلاتی را که لازم به آنها رسیدگی کنند، را شناسایی کنند.
3. توانایی حل مشکلات: مردم باید از آموخته‌های خود استفاده کنند تا بتوانند راه‌حلی برای حل مشکلات خود، ارائه دهند.
هوش در روانشناسی به ظرفیت ذهنی برای یادگیری از تجربیات، سازگاری با موقعیت‌های جدید، درک و مدیریت مفاهیم انتزاعی و استفاده از دانش برای دستکاری محیط خود اشاره دارد. این شامل مهارت‌هایی مانند حل مسئله، تفکر انتقادی، یادگیری سریع و درک ایده‌های پیچیده است.
روان‌شناس رابرت استرنبرگ هوش را این‌گونه تعریف کرد: توانایی‌های ذهنی لازم برای سازگاری با هر زمینه‌ی محیطی و همچنین شکل دادن و انتخاب کردن آن.

تعریف هوش
نظریه‌ های هوش

1.هوش عمومی اسپیرمن (g):هوش کلی که به عنوان عامل g نیز شناخته می‌شود، به یک توانایی ذهنی کلی اشاره دارد که به گفته اسپیرمن، زیربنای مهارت‌های خاص متعدد از جمله کلامی، فضایی، عددی و ماشینی است. چارلز اسپیرمن، روانشناس انگلیسی، نظریه دو عاملی هوش را در سال 1904 پایه گذاری کرد. اسپیرمن برای رسیدن به این نظریه از تکنیکی به نام تحلیل عاملی استفاده کرد. تحلیل عاملی روشی است که از طریق آن همبستگی متغیرهای مرتبط برای یافتن عاملی اساسی که این همبستگی را توضیح می دهد، ارزیابی می شود.
در مورد هوش، اسپیرمن متوجه شد که کسانی که در یکی از حوزه‌های تست هوش (مثلاً ریاضیات) خوب عمل کردند، در سایر زمینه‌ها نیز خوب عمل کردند (مانند موسیقی). به عبارت دیگر، بین عملکرد خوب در ریاضیات و موسیقی همبستگی قوی وجود داشت و اسپیرمن سپس این رابطه را به یک عامل مرکزی، یعنی هوش کلی (g) نسبت داد. به عبارت دیگر، اگر هوش کلی یا عامل (g) یک فرد بالا باشد، دراکثر زمینه‌های موفقیت خوبی به دست خواهد آورد.
اسپیرمن به این نتیجه رسید که یک عامل g وجود دارد که نشان دهنده‌ی هوش کلی یک فرد در توانایی‌های چندگانه است و عامل دوم، s، به توانایی خاص یک فرد در یک زمینه‌ی خاص اشاره دارد. این دو عامل اصلی با هم نظریه‌ی دو عاملی اسپیرمن را تشکیل می‌دهند.
2.توانایی‌های ذهنی ترتستون : ترستون (1938) مفهوم عامل g را به چالش کشید. پس از تجزیه‌وتحلیل داده‌های 56 آزمون مختلف توانایی‌های ذهنی، او تعدادی از توانایی‌های ذهنی اولیه را شناسایی کرد که شامل هوش در مقابل یک عامل کلی است. هفت استعداد ذهنی ترتسون که مستقل از یک‌دیگر هستند، عبارتند از:
· ادراک کلامی
· سیالی کلامی
· استعداد عددی
· استعداد تجسم فضایی
· حافظه‌ی تداعی
· سرعت ادراک
· استدلال.
*اگرچه ترستون ایده‌ی اسپیرمن در مورد هوش کلی را به طور کامل رد نکرد، او در عوض این نظریه را مطرح کرد که هوش شامل توانایی‌های عمومی و تعدادی از توانایی‌های خاص است و راه را برای تحقیقات آینده که اشکال مختلف هوش را بررسی می‌کنند، هموار کرد.
3.هوش‌های چندگانه‌ی گاردنر: به دنبال کار ترستون، روانشناس آمریکایی، هوارد گاردنر این ایده را ایجاد کرد که انواع مختلفی از هوش وجود دارد. او بیان کرد که هیچ هوش واحدی وجود ندارد، بلکه هوش‌های چندگانه‌ی مستقل و متمایز وجود دارد که هر یک نشان دهنده‌ی مهارت‌ها و استعدادهای منحصر به فرد مربوط به یک دسته‌ی خاص است. گاردنر (1983، 1987) در ابتدا هفت هوش چندگانه را مطرح کرد:
· زبانی
· منطقی-ریاضی
· فضایی
· موسیقیایی
· جسمانی- حرکتی
· بین فردی و درون فردی
· طبیعت گرایانه
گاردنر معتقد است که بیشتر فعالیت‌ها (مانند رقصیدن) شامل ترکیبی از این هوش‌های چندگانه (مانند هوش فضایی و جسمی- حرکتی) می شود. او همچنین پیشنهاد می‌کند که این هوش‌های چندگانه می‌توانند به ما در درک مفاهیم فراتر از هوش، مانند خلاقیت و رهبری کمک کنند.
اگرچه این نظریه به طور گسترده توجه جامعه روانشناسی و عموم مردم را به خود جلب کرده است، اما دارای ایراداتی است.
· نظریه‌‌ی سه بخشی هوش: درست دو سال بعد، در سال 1985، رابرت استرنبرگ[4] یک نظریه‌ی سه قسمتی از هوش را ارائه کرد که مؤلفه‌هایی را که در تئوری گاردنر وجود نداشت، یکپارچه می‌کرد. این نظریه مبتنی بر تعریف هوش به عنوان توانایی دستیابی به موفقیت بر اساس معیارهای شخصی و زمینه اجتماعی فرهنگی شما است.
بر اساس نظریه سه گانه، هوش دارای سه جنبه تحلیلی، خلاقانه و عملی است.

کاربردهای هوش در زندگی

هوش انسان در زندگی ما کاربردهای زیادی دارد، مانند:
· یادگیری: هوش می‌تواند کمک کند تا دانش و مهارت‌های جدیدی را از طریق روش‌های مختلف مانند مشاهده، تقلید، آموزش، بازخورد، تمرین و تأمل کسب کنیم. یادگیری می‌تواند به ما در بهبود عملکرد و دستیابی به اهدافمان در حوزه‌های مختلف زندگی کمک کند.
· استدلال: هوش به ما کمک می‌کند تا از منطق و شواهد برای نتیجه‌گیری و تصمیم‌گیری بر اساس اطلاعات موجود استفاده کنیم. استدلال می‌تواند به ما در حل مشکلات و مقابله با چالش‌ها در موقعیت‌های مختلف کمک کند.
· خلاقیت: از طریق هوش، ما می‌توانیم ایده‌ها و محصولات جدید و مفیدی تولید کنیم که می‌تواند برای خود و دیگران مفید باشد. خلاقیت می‌تواند به ما کمک کند تا خود و استعدادهایمان را بیان کنیم و در زمینه‌های مختلف هنر، علم، فناوری و تجارت نوآوری کنیم.
· ارتباطات: هوش به ما کمک می‌کند تا از زبان و سایر نمادها برای انتقال و دریافت اطلاعات و احساسات استفاده کنیم. ارتباط می تواند به ما در تعامل با دیگران و ایجاد روابط در زمینه‌های اجتماعی و حرفه‌ای کمک کند.


آیا می‌توان هوش را بالا برد؟

تحقیقات نشان می‌دهد که می توانید هوش خود را با درگیر شدن در فعالیت‌های خاصی که مغز شما را به چالش می‌کشد و فرآیندهای شناختی شما را تحریک می‌کند، بهبود ببخشید. برخی از فعالیت‌هایی که می‌‌توانند هوش شما را تقویت کنند، عبارتند از:

به طور منظم تمرین کنید: ورزش می‌تواند با افزایش جریان خون، اکسیژن و مواد مغذی به مغز، عملکرد مغز شما را بهبود بخشد. همچنین می‌تواند رشد سلول‌ها و ارتباطات جدید مغز را افزایش دهد. ورزش همچنین می‌تواند استرس را کاهش دهد و خلق‌وخوی شما را بهبود بخشد که می‌تواند عملکرد ذهنی شما را افزایش دهد.

خواب کافی داشته باشید: خواب برای تثبیت خاطرات و افزایش توانایی یادگیری شما ضروری است. همچنین می‌تواند به شما کمک کند تمرکز کنید و بهتر فکر کنید. کمبود خواب می‌تواند عملکرد شناختی شما را مختل کند و IQ شما را کاهش دهد.
ذهن‌تان را آرام کنید: مدیتیشن می‌تواند توجه، تمرکز، حافظه و خلاقیت شما را بهبود بخشد. همچنین استرس و اضطراب را شما کاهش می‌دهد که می‌تواند در عملکرد شناختی شما تأثیر خوبی داشته باشد. مدیتیشن همچنین می تواند حجم برخی از مناطق مغز مانند هیپوکامپ و قشر جلوی مغز را که در یادگیری و استدلال نقش دارند، افزایش دهد.
قهوه یا چای سبز بنوشید: قهوه و چای سبز حاوی کافئین هستند که باعث تحریک مغز شما شده و هوشیاری، توجه و زمان واکنش شما را بهبود می‌بخشد. آن‌ها همچنین حاوی آنتی اکسیدان‌هایی هستند که می‌توانند از سلول‌های مغز شما در برابر آسیب محافظت کنند.
مواد مغذی مناسب را دریافت کنید: رژیم غذایی شما می‌تواند بر عملکرد مغز و هوش شما تأثیر بگذارد. برخی از مواد مغذی که برای سلامت مغز شما مهم هستند عبارتند از: اسیدهای چرب امگا 3، ویتامین B12، ویتامین D، آهن، روی و منیزیم. این مواد مغذی می‌توانند از ساختار و عملکرد سلول‌های مغز شما حمایت کرده و از تخریب حافظه‌ی شناختی جلوگیری کنند.
یک ساز بنوازید: نواختن یک ساز می‌تواند عملکرد مغز شما را با فعال کردن چندین نواحی مغز مانند نواحی شنوایی، حرکتی، بینایی و احساسی بهبود بخشد. همچنین باعث بهبود حافظه، توجه، هماهنگی، خلاقیت و مهارت‌های حل مسئله، می‌شود.
مطالعه داشته باشید: خواندن می‌تواند دایره‌ی لغات، دانش و تخیل شما را گسترش دهد. همچنین می‌تواند درک، تفکر انتقادی و مهارت‌های تحلیلی شما را بهبود بخشد. مطالعه همچنین، می‌تواند شما را در معرض دیدگاه‌ها و فرهنگ‌های مختلف قرار دهد، که باعث گسترش افق دیدگاه شما و همدلی شما می‌شود..
به یادگیری ادامه دهید: یادگیری موضوعات جدید می‌تواند مغز شما را تحریک کند و انعطاف‌پذیری عصبی شما را افزایش دهد که توانایی مغز شما برای سازگاری و تغییر است. یادگیری چیزهای جدید همچنین، می‌تواند حافظه، استدلال و خلاقیت شما را بهبود بخشد. می‌توانید با گذراندن دوره‌های آنلاین یا آفلاین، خواندن کتاب یا مقاله، تماشای مستند یا ویدیو، یا گوش دادن به پادکست‌ها یا کتاب‌های صوتی، چیزهای جدیدی بیاموزید.

چه‌طور می‌توان هوش را اندازه‌ گیری کرد؟

روش ها و آزمون‌های مختلفی برای سنجش هوش ابداع شده است. برخی از موارد رایج اندازه گیری هوش عبارتند از:
· هوش استانفورد-بینه: این آزمونی است که در اصل بر اساس کار آلفرد بینه و تئودور سایمون در فرانسه ساخته شده‌است. هوش عمومی (g) را اندازه گیری می‌کند که توانایی خوب عمل کردن در انواع وظایف شناختی است. این آزمون شامل طیف گسترده ای از سوالات است که واژگان، حافظه، استدلال و مهارت‌های حل مسئله را ارزیابی می‌کند. در این آزمون یک نمره‌ی IQ به دست می‌آید که با مقایسه‌ی سن ذهنی آزمون شونده با سن تقویمی آن‌ها محاسبه می‌شود.
· مقیاس وکسلر: این آزمون، مجموعه‌ای از تست‌هایی هستند که توسط دیوید وکسلر برای کودکان و بزرگسالان ابداع شده‌است. آنها جنبه‌های مختلف هوش مانند کلامی، عملکردی و IQ در مقیاس کامل را اندازه گیری می‌کنند. این آزمون ها شامل خرده آزمون هایی است که درک کلامی، استدلال ادراکی، حافظه‌ی کاری و سرعت پردازش را ارزیابی می کند. نمرات آزمون بر اساس مقایسه عملکرد داوطلبان با میانگین عملکرد افراد در گروه سنی آن‌ها است.
ضریب هوشی نرمال در انسان‌ها ۱۰۰ است و از این رو اکثر افراد ضریب هوشی بین ۸۵ تا ۱۱۵ دارند. افرادی که دارای ضریب هوشی ۷۰ یا کمتر هستند، افراد «کم توان ذهنی» در نظر گرفته می‌شوند. افراد دارای ضریب هوشی ۱۲۵ یا بالاتر معمولا نابغه در نظر گرفته می‌شوند.
هوش موضوعی جذاب و چالش برانگیز است که کارکردهای ‌مختلفی برای آموزش، کار، سلامت و جامعه دارد. این می‌تواند به ما کمک کند تا به اهدافمان دست پیدا کنیم و رفاه خود را بهبود ببخشیم. همچنین می‌تواند فرصت‌ها و چالش‌هایی را برای خود و دیگران ایجاد کند.
هوش یک ویژگی ارزشمند و پسندیده‌ است که می‌توان آن را در طول زندگی پرورش داد. در صورتی که در مورد هوش همچنان سوالی ذهن شما را درگیر کرده می‌توانید زیر همین مطلب با ما در میان بزارید و یا از طریق ارتباط با نوجان با پشتیبان‌های ما در ارتباط باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

مطالب پیشنهادی

فهرست
×
واتس آپ