رابطه نسل z با آنتیگونه، مصرف ماریجوانا و روانپریشی

رابطه نسل z با آنتیگونه
زمان تقریبی مطالعه: 4 دقیقه

رابطه نسل z با آنتیگونه، مصرف ماریجوانا و روانپریشی!!
نویسنده: آقای دکتر محمد غضنفری

بعد از ظهور مارکس و فروید در ساحت اندیشه بشری مساله اخلاق دیگر به سادگی آنچه ارسطو در کتاب نیکوماخوس در پی آن میگشت هیچ وقت نخواهد بود. مارکس نشان داد که چه قدر موضوعات سلسه مراتب و اقتصادی-سیاسی میتواند در اخلاق نقش داشته باشد. و همچنین با حضور فروید نقش عوامل ناخودآگاه در اخلاق پر رنگ شد.
اخلاق در روانکاوی چیزی شبیه به موضوع اخلاق حرفه ای نیست. در روانکاوی، اخلاق شانیتی بسیار پیچیده‌تر و فراتر از صرف اخلاق حرفه‌ای را دارا است. در واقع رسیدن به اخلاق روانکاوی نه یک امر بیرون از روانکاوی که یک امر درونی است. حتی یک هدف درمانی است.
لکان، در سمینار هفتم خودش با اشاره به تراژدی یونانی آنتیگونه اثر سوفوکل صورت بندی جدیدی از موضوع اخلاق ارایه کرد که شاه بیت آن همان “وفاداری به میل خود و خیانت نکردن به آن است.” که البته صحبت کردن راجع به این موضوع در حوصله این نوشته کوتاه قطعاً نخواهد گنجید.
آنتیگونه، که دختر ادیپ شاه است؛ بعد از کشته شدن برادرش، بر خلاف میل کریون که پادشاه تبای است تصمیم میگیرد تا او را دفن کند. و خیلی خوب میداند که عاقبت این اقدامش چیست. او جانش را پای میلش میگذارد و به میلش خیانت نمی‌کند. از دید لکان آنتیگونه نمونه بارز یک فرد اخلاقی است. لاکن…لاکن…لاکن مساله وقتی بیخ پیدا میکند که به قول ژیژک: “ما آنچه را که میخواهیم و به آن میل میورزیم لزوماً نمیخواهیم!” باز شدن این نقل قول نیز هدف این نوشته کوتاه نیست. بحث این نوشته این است که آیا نسل جدید یا نسل به اصطلاح z به نسبت نسلهای قبل‌تر، توانایی و وفاداری بیشتری به میل خودشان دارند؟
نسل جدید خیلی راحت تر از گذشته حرف و خواسته‌اش را بیان میکند. خیلی راحت‌تر از گذشته جلوی پدر و مادرش قد علم میکند و خواسته‌ای را به زبان می‌آورد که حتی تصور کردنش برای آدم‌های گذشته ترسناک است. آیا این اتفاق رفتن به سوی آنتیگونه شدن است؟ به نظر نمی‌رسد اینگونه باشد.
لکان، معتقد بود به نسبتی که اقتدار پدرانه از میان برود و پدر نتواند کارکرد نام پدر را ایفا کند؛ در جامعه اسکیزوفرنی یا روان پریشی افزایش پیدا خواهد کرد. نویسنده این متن هیچ اطلاعی از میزان دقیق آمار وزارت بهداشت از این بیماری ندارد و به نظر هم نمی رسد سیستم های آماری در ایران آنقدرها قوی باشد که آمار خوب و قابل اطمینانی را عرضه کند. اما به واسطه اندک تجربه بالینی در مرکز مطالعات اعتیاد و بیمارستان های روانپزشکی اصلی دولتی شهر تهران (حضرت رسول، نواب و روزبه) و همچنین دیدن اطراف و گوشه و کنار در میان دوست و آشنا و… با پدیده وحشتناکی از نزدیک برخورد داشته که به نظر میرسد تا حدی میتواند تایید حرف لکان و همچنین افزایش میزان روانپریشی در ایران و احتمالاً همه ی کشورهای دیگر باشد (البته که با نادیده گرفتن سخت گیری های نمونه گیری علم آمار!!).

رابطه نسل z با آنتیگونه

این مساله به خوبی در روانشناسی اعتیاد ثابت شده است که افراد بر اساس سازمان روانشناختی که دارند به سمت و سوی یک ماده خاص گرایش پیدا میکنند. برای مثال، مصرف فلان ماده در فرد x هیچوقت نمی تواند اعتیاد ایجاد کند اما همین ماده را اگر فرد y مصرف کند به احتمال زیاد درگیرش می شود. چرا که این ماده با سازمان روانشناختی آن فرد همخوانی دارد و خیلی عامیانه اگر بخواهیم بگوییم به فرد میسازد. به نحو بهتری میتواند با آن ماده احساس لذت بکند. و همین موضوع در اعتیادش هم نقش جدی ایفا خواهد کرد.
پدیده وحشتناکی که در نسل z ایران در حال اتفاق افتادن است مصرف نقل و نباتی ماریجونا (گل، حشیش و…) و مشتقات آن است. به زبان تخصصی تر، میزان مصرف THC (ماده فعال موجود در گیاه شاهدانه) به نحو بی سابقه ای در میان این نسل از نوجوانان و جوانان شیوع پیدا کرده است. ماریجوانا، یک ماده توهم زا است. یعنی اینکه سازمان فکری منسجم فرد را دچار اغتشاش میکند و گویی یک روانپریشی موقتی اتفاق می افتد. کسی که به صورت کلی دارای سازمان فکری خیلی منسجمی باشد احتمال اینکه ماریجوانا مصرف کند را دارد. اما به احتمال زیاد یا برایش تجربه بسیار تروماتیک و دردناکی ایجاد میشود. و یا حتی اگر تجربه خوشایندی ایجاد بشود درگیر این ماده نمیشود. اما اعتیاد به این ماده وقتی اتفاق می افتد که ما به صورت کلی با یک سازمان فکری از قبل دچار آسیب مواجه باشیم. اگر یک فرد به صورت کلی ذهن منسجمی نداشته باشد، وقتی ماریجوانا مصرف میکند و وارد فاز توهمی و اختلال فکر میشود برایش پدیده عجیب و غریبی نیست. به همین خاطر ترسی در او ایجاد نمیشود و خیلی راحت میتواند از اتفاقاتی که در ذهنش دارد می افتد کسب لذت بکند. و همین امر در نهایت به اعتیادش دامن خواهد زد.
نسل z ایران اگرچه به ظاهر در مقابل خواسته های گذشته خانواده و به ویژه پدر سر بلند کرده و در حال سرکشی است؛ اما لزوماً به این معنی نیست که آنتیگونه شده است. پدیده ای که دارد اتفاق می افتد نه تنها به معنی رسیدن به اخلاق روانکاوانه نیست، بلکه همچنین موضوع را مساله دار تر کرده است. در گذشته اگر فرد نمیتوانست میلش را از آن خودش کند و تبدیل به آنتیگونه شود؛ لااقل این امید وجود داشت که به سمت روانپریشی سوق پیدا نخواهد کرد. نسل z با از بین بردن جایگاه پدر، اولاً در معرض آسیب بیشتری در برابر روانپریشی قرار گرفته و ثانیاً برای میل ورزی اش منابع دیگری دارد پیدا میکند که جلوه ای بسیار پنهان دارند. تو بگو اینستاگرام. تو بگو تبلیغات. تو بگو سینما و هالیوود. به قول ژیژک: “سینما میل شما را ارضاع نمی‌کند. سینما به شما میگوید که چه طور میل بورزید.”
الا ایها الحال، حرف اصلی اینجا این است: که سرکشی و میل ورزی نسل z را به پای آنتیگونه شدن و اخلاقی شدن نباید گذاشت. که مساله بسیار حاد تر از چیزی است که اتفاقاً قبلاً وجود داشت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

مطالب پیشنهادی

فهرست
×
واتس آپ